من
من
من یعنی من ؛ یعنی تو ؛ یعنی هممون، در قدیم الایام اگر میخواستیم راز ها، خاطرات یا دغدغههامونو بنویسیم، همیشه هراسِ خونده شدن یا گم شدنشونو داشتیم و خب قفل های کوچیک و صندوقچه های چوبی و جاهای مخفی هم کافی نبودن که ما رو از نگاه های کنجکاو در امان نگه داره و این شد که من به دنیا اومد، به دنیا اومد تا من همان تو باشه تویی که پناهی باشی برای خودت در این دنیای پر تلاطم و برای نجوا های درونیت و حرف های نگفته و لحظه های نابی که گاه در سایه ی روزمرگی گم میشن و با نوشتن و گفتنشون برای همیشه نگهشون داری
من یعنی من ؛ یعنی تو ؛ یعنی هممون، در قدیم الایام اگر میخواستیم راز ها، خاطرات یا دغدغههامونو بنویسیم، همیشه هراسِ خونده شدن یا گم شدنشونو داشتیم و خب قفل های کوچیک و صندوقچه های چوبی و جاهای مخفی هم کافی نبودن که ما رو از نگاه های کنجکاو در امان نگه داره و این شد که من به دنیا اومد، به دنیا اومد تا من همان تو باشه تویی که پناهی باشی برای خودت در این دنیای پر تلاطم و برای نجوا های درونیت و حرف های نگفته و لحظه های نابی که گاه در سایه ی روزمرگی گم میشن و با نوشتن و گفتنشون برای همیشه نگهشون داری